لیست اختراعات مجتبي محمدزاده سقاء
سيستم هاي اطفاء حريق به مجموعه دستگاه ها و ابزار و وسايلي كه جهت مهار وخاموش نمودن آتش در حوادث آتش سوزي بكار گرفته مي شوند اطلاق مي گردد. اين سيستمها در يك ساختمان طراحي مي گردد تا قبل از اين كه حريق مشكل ساز و غيرقابل كنترل شود؛ اعلام واخطارداده و سيستم هاي بعدي را فعال سازد. در صورتيكه حريق در لحظات اوليه كشف گردد اطفاء آن بسيار آسان مي باشد و خسارت ناشي از آن بسيار كم خواهد بود. اين سيستمها به دو دسته كلي سيستمهاي متعارف و سيستمهاي آدرسپذير تقسيم ميشوند. تفاوت عمده عملكرد اين دو سيستم در شناسايي دقيق محل وقوع حريق مي باشد به اين صورت كه در سيستمهاي آدرسپذير ميتوانيم محل دقيق حريق را توسط دتكتور آدرسپذيرمان تشخيص دهيم و در نتيجه سريعتر و موثرتر با حريق مقابله كنيم، درحاليكه در سيستمهاي متعارف فقط مي توان محل منطقه اي(zone) كه در آن آتش سوزي اتفاق افتاده را تشخيص داد كه گاهاً آن منطقه مي تواند بسيار وسيع باشد و پيدا كردن محل دقيق آتش سوزي مي تواند جلوي سرعت آتشنشان را براي مقابله با آتش را بگيرد، ضمن اينكه آلارمهاي كاذبي كه براي يك سيستم اتفاق ميافتد باعث دردسرهايي در اين سيستمها ميشود ولي در مقابل اين مشكلات سيستمهاي متعارف بسيار ارزانتر از سيستمهاي آدرسپذير ميباشند. سيستم اعلام حريق مورد ادعاي ما، اين قابليت را به سيستمهاي متعارف معمولي اضافه ميكند تا با اضافه كردن قطعات مكمل ما براي دتكتورها و شاسيها و اجزا ديگر سيستم و البته تغيير پنل سيستم متعارف به سيستم متعارف هوشمند(پنل اختصاصي ساخته شده و پيشنهادي ما)، با صرف هزينهاي بسيار كمتر خواص سيستم آدرسپذير را به سيستم اعلام حريق خود اضافه نمايند.
تشخيص صداهايي نظير صداي گلوله، اره برقي، اتوموبيل و موتور و صداي انسان از صداهاي طبيعي موجود در محيط، بر اساس الگوريتم هاي پردازش صوت و گفتار قابل پياده سازي است. پياده سازي اين سيستم در قسمت نرم افزاري آن از دو قسمت مهم تشكيل شده است: -\\\\tاستخراج ويژگي كه با توجه به طبيعت ذاتي صوت و نحوه عملكرد گوش انسان در تشخيص صوت به فشرده سازي اطلاعات مي پردازد تا پردازشگر سريع تر و با دقت بيشتر به بررسي اطلاعات بپردازد. -\\\\tتشخيص دهنده كه بر اساس الگوريتم هاي هوش مصنوعي نظير شبكه عصبي و سيستم هاي آماري نظير HMM به بررسي و تشخيص صداهاي موجود در محيط مي پردازد. براي تشخيص هرچه بهتر اين اطلاعات، بايد از مدلهاي تركيبي آماري و هوش مصنوعي استفاده نمائيم و مدلهاي آماري نياز به ديتابيس دارند. مي توان اين ديتابيس را بر اساس مدل آماري استخراجي از انواع صداهاي مورد نظر نظير گلوله، استخراج كرد و هر چه ميزان داده هاي ورودي براي تشكيل ديتابيس بيشتر باشد، دقت سيستمي كه در مرحله آموزش خود از اين ديتابيس استفاده كرده است، بيشتر خواهد شد. مرحله آموزش اوليه سيستم يكبار قبل از راه اندازي سيستم اجرا مي شود و آموزش تدريجي سيستم نيز با توجه به فيدبكهاي آن در محيط تكميل مي شود. تخمين دقت اوليه براي يك سيستم تشخيصي بصورت يكتا (بدون در نظر گرفتن اطلاعات نقاط اطراف) بسيار دقيق است كه با آموزش تدريجي سيستم، اين دقت بالاتر و بصورت بلادرنگ مي رسد.
حصار نامرئي نياز به كنترل اتوماتيك براي توليدات مدرن از مهمترين بخشهاي مورد توجه در سالهاي اخير است. براي رسيدن به اين هدف استفاده از سنسورهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. يكي از بخشهايي كه نياز به اتوماسيون در آن سالهاست حس شده است بخش دامداري است. دامداري مدرن و همچنين پرورش حيوانات در محيطهاي بسته و كوچك از مسائل پيش روي بخشهاي مختلف دامداري و دامپروري بوده است. براي حل اين موضوع ميتوان از روشهاي جديد استفاده كرد. اين كار روشي براي پرورش حيوانات در فضاي آزاد معرفي ميكند. اين روش نياز به حصار براي پرورش حيوانات را برميدارد. اهداف طرح از قرار زير است •\tبرداشته شدن حصار براي پرورش حيوانات •\tاستفاده از فضاهاي غير قابل استفاده و خارج از دسترس براي پرورش حيوانات (مانند كوهها و درهها كه ميتوان در آن حيواناتي همچون بز كوهي پروش داد) •\tجابهجايي مكانيزه دام بدون حضور نيروي انساني در فضاي باز بسياري از حيوانات را ميتوان با استفاده از يك سري وسايل كنترل كرد. اغلب اين روش ها مانند كنترل اسب با اعمال نيرو به سر حيوان، حيوان را به چرخيدن و حركت در جهت خاص، هدايت ميكنند. روش هايي با استفاده از ميدان الكتريكي و مغناطيسي نيز معرفي شدهاند كه براي حشرات كارساز است و روشهايي را نيز با استفاده از امواج فراصوتي مي توان براي كنترل برخي از پرندگان مورد استفاده قرار داد. يكي از ويژگيهاي برخي حيوانات اطاعت پذيري از سردسته است كه در صورت كنترل فقط يك حيوان ميتوان يك گله را در محل خاصي كنترل كرد و يا از محلي به محل ديگر جا به جا كرد. در اين روش ابتدا مكان جسم در مختصات مرجع با مختصات تعريف شده براي آن جسم مقايسه ميشود. در روش پيادهسازي شده از GPS براي مكانيابي جسم استفاده شده است. مختصات گرينويچ، مختصات صفر در نظر گرفته شده است. در صورتي كه جسم(حيوان) از محدودهي مورد نظر خارج شود، اهرمهايي حيوان را به بازگشت به محل اول ترقيب ميكنند. روش بازگشت به نقطهي اوليه بر اساس سعي و خطا ميباشد. در صورت دور شدن حيوان از ناحيه مورد نظر فشارهايي به افسار حيوان وارد مي شود و سپس سيستم منتظر بازخورد اين فشار ميماند. با تكرار اين كار، جهت حيوان عوض ميشود و به محدوده مورد نظر هدايت مي شود. در اين روش يك مرز نرم براي نگهداري تعريف ميشود. مرز نرم به معني مكاني مقيد است كه احتمال حضور حيوان در برخي از نواحي صفر ميشود. با استفاده از اين روش براي حيوانات ميتوان حصارهايي كه كاملا بسته بوده ولي حيوان خود را در محلي بسته حس نميكند ساخت. جابهجايي اتوماتيك دام از يك مكان به مكان ديگر با استفاده از تغيير مكان تعريف شده براي دام از ديگر ويژگي هاي اين روش است.
قلب انسان در روز حدود ۱۰۰ هزار بار مي زند. انسان هاي سالم هيچگاه به اين فكر نمي كنند كه با چه سرعت و نظمي اين ضربان انجام مي شود. در واقع عدم احساس كار قلب، اين خادم ساكت و هميشگي، جزئي از احساس خوب و زيباي زندگي و زنده بودن است. مهم اين نيست كه ضربان قلب تند، يواش يا بي نظم باشد. تپش قلب، احساس ناخوشايند و معمولاً هشدار دهنده از وجود ضربان قلب است كه شايع بوده و در بيماران سرپايي شيوعي در حدود 16 دارد و از آنجايي كه تشخيصهاي افتراقي زيادي دارد، يك چالش باليني به حساب ميآيد. در اكثر موارد بارزترين نشانه اختلال وحشتزدگي تپش شديد قلب هست، در اكثر موارد فرد از اينكه تپش قلب شديد دارد آگاه نيست و در عرض كمتر از 3 دقيقه علايم تپش قلب در اين افراد به شدت افزايش پيدا مي كند و باعث مي شود كاركرد جسماني و اجتماعي فرد به شدت مختل شود. در اكثر موارد وقتي فرد در حال جر و بحث با يك نفر ديگر هست و يا افكار مزاحم زيادي را تجربه مي كند اين اختلال به وجود مي آيد و لازم است يك سيستم به صورت هوشمند فرد را از روند ايجاد تنش آگاه كند. اختراع ارائه شده دستگاهي است كه ميتواند علايم تپش قلب را به صورت مداوم تحت كنترل بگيرد و در صورت افزايش ناگهاني به فرد هشدارهاي لازم را بدهد و يا فرد را از ادامه فعاليت تنش زا باز دارد.
موارد یافت شده: 4